خبر شنیدن خودکشی اغلب آدم هایی که می شناسیم در وهله اول باورنکردنی است. خیلی ها اصلا نشان نمی دهند یا اعلام نمی کنند که چه در سرشان می گذرد. خودکشی یک امر خیلی شخصی و خصوصی است.
با این وجود، تجربه دنیای پزشکی و روانشناسی توانسته است بر اساس مشاهدات کلینیکی، تحقیقات و حتی یادداشت های به جا مانده از آنها که خودکشی کرده اند متوجه بعضی علائم بشوند.
یکی از مهمترین آثار کمابیش نامحسوس، نحوه حرف زدن افرادی است که به پایان دادن زندگی شان، فکر می کنند. برای همین اگر نگران عزیزان یا دوستان تان هستید به کلماتی که در گفتگو استفاده می کنند دقت کنید.
محققین متوجه شده اند ذهن انسانی که به انجام خودکشی فکر می کند به طور همزمان سه نوع منطق و شیوه روبرو شدن با دنیا را از خود بروز می دهد که در حرف زدن شان نیز خودنمایی می کند.
۱- آنها ذهن یکدنده و سختگیری دارند. در طی زندگی، مدام به چند شیوه محدود برای تصمیم گیری یا قضاوت بسنده می کنند و به خودشان اجازه نمی دهند روش و تلاش یا تصمیمات دیگر را در نظر بگیرند.
۲- افرادی که خودکشی در آنها شانس وقوع بیشتر دارد همه چیز را دو سویه می بینند. همه چیز یا بد است یا خوب… آدمها، کارها و فرصت های زندگی، معمولا برای شان دو سرانجام دارد.
۳- افرادی که به کشتن خود می اندیشند به خاطر دو خصوصیتی که توضیح داده شد طبیعتا به دام یک منطق غلط دیگر نیز می افتند. برای آنها حل مشکلات یا تصمیماتی که باید گرفته شود سخت است و به روش های جانشین یا راه های متنوع دیگر برای حل هر نوع مسئله، بها نمی دهند.
سه محدودیت ذهنی که این افراد دارند شرایط شان را به نظر غیرقابل تغییر می سازد. برای همین، وجودشان مملو از افکار منفی و غیرقابل تحمل است … احساس در بن بست بودن، روح و روان شان را به شدت می فرساید.
درست به همین دلیل، احساس خوبی نسبت به مرگ به عنوان یک وسیله برای عبور از این بن بست پیدا می کنند. این نوع افراد بدون اینکه بدانند وضعیت شان را با به کار بردن کلماتی که حاصل سه ویژگی محدود کننده ذهن شان است به نمایش می گذراند. کلماتی نظیر:
مدام
اصلا
همیشه
هرگز
مطلقا
همه
همگی
تماما
مدام
حتمی
کل
باید
هیچ چیز
کلا
بدون تردید